قاصدک غصه هایم رابه دست بادبسپار
شایدبادآن هاراباخودتاابرهاببرد
شک ندارم فردابه چترمحتاج خواهم شد!
اما من چتر نمی خواهم...خیس شدن زیر باران رهایم خواهد کرد...
چتر؟؟غصه و قصه های من را هم به باد بسپار... و سبک کن دوش من را ...
سلام....به سپیده ی گلخیلی قشنگ بود...کارت و نوشته هات حرف نداره...
سلام!یه جوری می نویسی که در نگاه اول و خواندن اول وتجه نمیشم ! مجبور میشم بازم بخونمش !جالب بود !
هنوز اسم انتخاب نکردی؟؟؟؟؟
اگه کار خودت بود که واقعا حرف نداشت!
سلام[گل]خیس شعرم دویاره منتظرم
تک تک نوشته ها رو دوست دارماما نظر گذاشتن برایشان سخت است ؛ هرچه باید گفته شود، گفته می شود ... چیزی نمی گویم!ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــقاصدک امین می خواهم ...
گریه ی ابرهاکاش میدانستم هر بار که باران می بارداز بهر غصه های کیست..بارانی که هیچ وقت برایم نبارید..*موجز و زیبا
اما من چتر نمی خواهم...خیس شدن زیر باران رهایم خواهد کرد...
چتر؟؟
غصه و قصه های من را هم به باد بسپار... و سبک کن دوش من را ...
سلام....به سپیده ی گل
خیلی قشنگ بود...کارت و نوشته هات حرف نداره...
سلام!
یه جوری می نویسی که در نگاه اول و خواندن اول وتجه نمیشم ! مجبور میشم بازم بخونمش !
جالب بود !
هنوز اسم انتخاب نکردی؟؟؟؟؟
اگه کار خودت بود که واقعا حرف نداشت!
سلام
[گل]
خیس شعرم دویاره
منتظرم
تک تک نوشته ها رو دوست دارم
اما نظر گذاشتن برایشان سخت است ؛ هرچه باید گفته شود، گفته می شود ... چیزی نمی گویم!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قاصدک امین می خواهم ...
گریه ی ابرها
کاش میدانستم هر بار که باران می بارد
از بهر غصه های کیست..
بارانی که هیچ وقت برایم نبارید
..
*موجز و زیبا